دو انحطاط در مقوله "ولایت و زیارت" ( از "تحجر" تا "غربزدگی")
نخستین پیاده روی اربعینی تشکلهای دانشجویی ، زیارت سیدالشهدا ع ، نجف به کربلا _۱۳۹۱ {بازسازی عتبات}
بسمالله الرحمن الرحیم
آمدید یک ستادی در رابطه با اهل بیت(ع) تشکیل میدهید یک وقت فکر نکنید این مسئله، هم ضریحسازی و پیادهروی، یعنی تشیّع. اینها مقدمات تشیّع است. اینها هنوز محبّت اهل بیت است ولی تشیّع نیست. ممکن است کسی شیعه نباشد ولی محبّ اهل بیت باشد این کارها را بکند و باید هم بکند ثواب هم دارد. پیادهروی بکند، ضریح بسازد، هیئت راه بیندازد. همه اینها مصداق محبّت اهل بیت است. تشیّع یعنی اعتقادات خاص، اخلاقیات خاص، رفتار خاص. میخواستم یک استفاده کلی از این قضایا فعلاً داشته باشیم.
شروع بحثمان این که ما در روایاتمان و سنت پیامبر و اهل بیت(ع) اگر 5 درصد توصیه به زیارت است 95 درصد چیزهای دیگر است. آن 95 درصد بلکه بیشتر، یکی جهانبینی درست است، خداشناسی، انسانشناسی و هستیشناسی درست است. دوم جدول درست ارزشهای اخلاقی است، و سوم عمل صالح است. عمل صالح از خانواده، از درون شخص، فرد شروع میشود در حریم خانواده، اولین جایی که تجلّی پیدا میکند در خانواده است. رفتار آدم با زنش، با بچهاش، با شوهرش، با پدر و مادرش، از همینجا معلوم میشود چه کسی شیعه است و چه کسی شیعه نیست؟ اگر در کار اقتصادی است در رفتار اقتصادی او. از امام(ع) پرسیدند شیعه کیست؟ یکی گفت آقا یک کسی هست خیلی نماز میخواند، مدام عبادت، مدام زیارت، عبادت، توسط میکند، نماز مستحبی، ذکر میگوید. امام فرمودند اینها خوب است ولی اینها هنوز تشیّع نیست چون بعضیها این کارها را میکنند چون عادت کردند و اگر ترک کنند آنها را وحشت برمیدارد. گفت پس آقا ایمان و شیعهگری چیست؟ فرمود بازی نخورید اگر میبینید یک کسی هر سال به زبارت و حج میرود و مسجد او مرتب است فکر کنید این شیعه است. فرمود از اینها نمیشود شیعه را شناخت. گفتند پس چطوری میشود شناخت از کجا میشود شناخت؟ امام(ره) فرمودند بعضیها این کارها را میکنند برای این که عادت کردند و البته ثواب دارد خوب است اما میدانید کجا شیعه را بشناسید؟ یکی آن لحظهای که میخواهد بین منافع شخصی خود و عدالت انتخاب کند! آنجا او را بشناسید. یعنی در معامله اقتصادی، در دعوایی، اختلافی میفهمد حق با طرف مخالف است ولی به خاطر منافع خودش چیز دیگری میگوید و لجبازی میکند. فرمود اینجا بفهمید که شیعه کیست. فرمود موقع امانتداری ببینید اینها شیعه هستند یا نیستند؟ آنجاها سخت است زیارت رفتن خوب است ولی آسان است. بسیار ارزشمند است و انشاءالله مأجور است هرچه اخلاص بیشتر، پاداش آن بیشتر. هرچه زحمت آن بیشتر پاداش آن بیشتر. اگر نیّت و انگیزهشان درست باشد هرچه آن کار سختتر باشد پاداش آن بیشتر است. خودِ اهل بیت میگویند مثلاً اگر شما یک روز صبح تا شب وقت بگذارید مشکل یک بنده و یک انسانی را حل کنید بدون هیچ توقعی، فقط برای خدا. مشکل مالی یا مشکل اجتماعی، مشکل خانوادگی، مشکل اداری، مشکل یک کسی را بروی حل کنی. همین اهل بیتی که پیاده به زیارت آنها میروید فرمودند یک روز وقت بگذارید مشکل کسی را حل کنید مثل این است که چند سال، هر سال به زیارت خانه خدا یا رسول خدا یا اهل بیت(ع) بروی. میفرماید رسیدگی به یک انسان محروم، به یک فقیر، به یک یتیم، کمک به اجرای عدالت در یک نقطهای، احقاق حق یک انسان ضعیف، سیر کردن یک گرسنه، پوشاندن یک برهنه، دست بر سر یک یتیم کشیدن، مبارزه با ظلم، مبارزه با بدعت و... ما دوتا دیدگاه داریم،افراط و تفریط، هر دو غلط است. یک دیدگاه آن دیدگاهی است که میگوید آقا زیارت و توسل و نماز و پیادهروی این حرفها چیه؟ برو فقط خدمت به خلق کن برو فقط تولید ثروت بکن. این تفکر غلط است. چون شما هرچه خدمت به خلق و آبادی و توسعه و پیشرفت و تولید علم و تولید ثروت بکنی ولی بنیان آن معنویت و توجه به خدا و اولیای خدا نباشد اینها باد هواست، هدر است! بنیان، معنویت است. یک تفکر غلط دیگر هم از آن طرف هست که فکر میکند مناسک مذهبی ظاهری، فقط اینها عمل دینی است، یعنی فکر میکند اگر مثلاً روز عاشورا پنج تا روضه پشت سر هم رفت این دیگر خیلی مؤمن است! ولو این که به همسایهاش دارد زور میگوید. ولو این که در خانه زنش را اذیت میکند. ولو این که بدهی دارد و بدهیاش را نمیدهد ولو این که یک کسی از او کمکی خواسته و این به او کمک نمیکند. دیدگاه غلط اول، این دیدگاه روشن فکر بازی است که آقا دین، معنویت و عبادت و زیارت و حج، همه این کارها بیخود است! قلبت پاک باشد این کارها لازم نیست و برو کارهای مثبت اقتصادی و اجتماعی و علمی بکن این غلط است. دیدگاه غلط دوم از یک طرف که ملاک مذهبی بودن و شیعه بودن و مؤمن بودن تعداد جلسات روضه و سینهزنی و ضریحسازی و زیارت است! اینها فقط ملاک است. این هم غلط است. این که کسی فکر کند در مناسک مذهبی ظاهری که شرکت میکند همان لحظه آدم مذهبی است بعد توی بازار میرود و هر کاری دلش بخواهد میکند، توی خانوادهاش میرود هر طور دلش میخواهد حرف میزند. با زنش، با بچهاش، با دیگران، در محل کارش همینطور. در عرصه سیاست وارد میشود دیگر حد و حدودی نیست، اصالت قدرت. در بازار میرود، اصالت ثروت. ولی مناسک آن را انجام میدهد و سالی دو بار هم زیارت میرود، پیادهروی اربعین میرود. این غلط است. این تشیّع نیست. تشیّع معرفت است، ایمان است، عمل صالح است، یکی از اعمال صالح هم زیارت و توسّل است. این یکیاش هست و مهم هم هست اما تشیّع با اینها مساوی نیست. این کار را که انجام میدهید بسیار کار باارزشی است و انشاءالله ذخیره آخرت شما بشود ولی مراقب باشید که شیعهگری به این آسانی نیست که قلبمان پاک است، شیعهایم! یک جاهایی باید پاک باشد، همه جا باید درست کار کند. چرا مسئلة زیارت و احیای شعائر اسلامی لازم است؟ چرا بزرگداشت اهل بیت(ع) و تکریم مزار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و به زیارت رفتن اینها و احیای نام مبارک آنها، چرا این کار لازم است؟ یک نکته این که به رفتار دشمنان دین نگاه کنید که چرا با این نام مبارزه کردند و میکنند؟ چرا با احیای نام پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مبارزه میشود؟ چه مبارزه جهانی که امروز دارید میبینید، که هر سال، یک فیلمی یک کاریکاتوری یک توهینی به پیامبر(ص) میشود توهین به قرآن، توهین به اهل بیت(ع) حتی منهدم و منفجر کردن مزار آنها که اینها فکر میکنند با این کارها مسئله حل میشود و مشکل توجه خلق به اهل بیت(ع) یا به پیامبر(ص) تمام میشود خب هرچه از این کارها بکنید برای شما بدتر است. هزار سال قبل از شما متوکل آمد قبر سیدالشهداء(ع) را به آب بست، شخم زد، ظاهراً نابود کرد و مأمور گذاشت کیلومتر کیلومتر که هرکس طرف دور و بر قبر امام حسین میرود او را بگیرید و همانجا اجازه تیر دارید او را بکشید یا بزنید دست و پایش را قطع کنید لت و پارش کنید یا برای شکنجه او را بیاورید. در تاریخ مواردی اتفاق افتاد که گفتند ما اجازه نمیدهیم کسی بیاید زیارت سیدالشهداء(ع) مگر این که دست او را قطع کنیم! و اینها میآمدند دستهایشان را میگرفتند میگفتند قطع ما میخواهیم زیارت برویم. بنابراین شما مطمئن باشید نه با تخریب مزار امام هادی(ع) و امام عسگری(ع) و نه با اهانت به امام هادی(ع) و نه با اهانت به اهل بیت(ع) اینها هرگز کوچک نمیشوند، اینها بزرگ و بزرگتر میشوند و هرچه جلو برویم و اینها را درست خودمان بشناسیم و به بشریت معرفی کنیم بشریت احساس بیشتر احساس نیاز به اینها خواهد کرد چون اینها راه نجات بشر هستند. حرفهایشان در عرصه معقولات، اخلاقیات و رفتار، عدالت اجتماعی، اخلاق، محبت، دوستی، عشق و در جای خودش قاطعیت و جهاد. اینها الگوی زندگی متعادل هستند اینها فطریاند با فطرت نمیشود مبارزه کرد اما اینها مبارزه کردند و باز هم درس عبرت نمیگیرند و ادامه میدهند و این برای الآن نیست این را بدانید از ابتدای اسلام کسانی بخصوص از بعد از پیامبر(ص) شروع کردند و تلاش کردند ارتباط معرفتی پیامبر را با مسلمین و اعتبار معرفتی اهل بیت(ع) را به شکلهای مختلف با امّت را قطع کنند. میدیدند با اصل آن که نمیتوانند دربیفتند لذا میآمدند به عنوان این که ما اینها را قبول داریم اما بعد شروع میکردند تبصره زدن، در نظر و عمل کاری کنند که این ارتباط شفاف معرفتی برقرار نشود فقط هم فکر نکنید که اینجا بحث شیعه و سنی است. در درون خود شیعه هم اتفاق افتاده است به نام سنی هم اتفاق افتاده، هم در رابطه با پیامبر(ص) و هم در ارتباط با اهل بیت(ع). این مسئله که عرض میکنم منظورم بحث مذهبی نیست جریانهایی است که در واقع قلباً اصلاً مسلمان نبودند و گاهی به نام سنی و گاهی به نام شیعه و گاهی مذاهب مختلف این اقدامات را کردند. یکی از راههایشان جعل حدیث بود. جعل حدیث هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه، صورت گرفته است. یعنی روایات جعلی به نام سنی و به نام شیعه راجع به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هست کم هم نیست. البته تشخیص آن کارشناسی میخواهد و لذا این یکی از اشتباهات است که هرکسی برود یک کتاب حدیث را باز کند یک روایتی را دید خودش همینطوری بردارد و هر طوری دلش خواست معنا کند و هرجا هم دلش خواست و تشخیص داد مصرفش کند این غلط است. احادیث باید به لحاظ سندی بررسی شوند، آنهایی که محتوایشان یک کمی عجیب به نظر میرسد مثلاً با بعضی از احادیث دیگر با قرآن یا با عقل قطعی منافات دارند یا مفاد آن را آدم احساس میکند که یک کم غیر اخلاقی است و با فطرت و اخلاق و منطق اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) نمیخورد و اینجا شرعاً حق ندارد آنها را برود نقل کند و به اینها استناد کند. این کارشناسی میخواهد. بله آنهایی که مفاد آن روشن است که با قرآن و عقل و با اخلاق با متواترات سازگار است آن یک بحثی است و تازه آن را هم بطور قطعی نباید نسبت داد. اما روایاتی وجود دارد که قطعاً جعلی است دشمنان اهل بیت(ع) به نام اهل بیت(ع) جعل کردند. صریح میگوید قال الصادق، اما خودش دشمن امام صادق است و دروغ میگوید. قال رسولالله و دروغ! چه کسانی این کارها را کردند و چرا؟ حالا به آن اشاره میکنم ولی این را عرض کردم توجه داشته باشید همینطور هرکه هرکه، هرکس رفت هر روایتی را برداشت و هر طور دلش خواست معنا کرد و هرجا دلش خواست خواند و هر نتیجهای دلش خواست از آن گرفت، اینها حرام است و بدعت است و این کار، متأسفانه در یک مواردی هم خیلی راحت انجام میشود و اسم آن را هم حبّ اهل بیت(ع) میگذارد و میآید در مجلس اهل بیت(ع) همینطور یک چیزی یک جایی خوانده و یک چیزی میپراند. هر جور هم دلش بخواهد معنا میکند و فکر هم نمیکند که این روایتی که داری میخوانی، الآن مخاطب تو، با شنیدن این، ایمانش بیشتر می شود یا ایمانش کمتر میشود؟ شک میکند در اصل اهل بیت(ع) یا نه؟ مؤمنتر میشود؟ این روایت را دیدی چرا آن روایت را نمیبینی؟ همه را باید با هم ببینید و بگویید این آیه قرآن را دیدی چرا آنها را ندیدی، تو که سواد نداری، اینها را ندیدی. اصلاً گاهی این روایت را تو درست نمیتوانی معنا کنی که آیه قرآن را بدانی. آن آیه را درست نمیتوانی معنا کنی الآ این که آن آیه دیگر را دیده باشی. البته این معنیاش این نیست که پس دیگر هیچ کس سراغ قرآن و روایت نرود الا این که متخصص درجه یک باشد. نه؛ باید رفت اما با عقل، با احتیاط و آیه و روایت را اگر یک جایی میبینید معنایش بیشتر از این که نتیجه بیرونیاش و انعکاس آن بیشتر از این که مثبت باشد، در آن جمع و در آن لحظه ممکن است بیشتر مسئله و مشکل ایجاد کند حق ندارید آن را آنجا بخوانید مگر این که بروید مشکلتان را حل کنید. بروید ببینید اول معنی این آیه و معنی این حدیث چیست و نسبت آن با بقیه قرآن و روایات قطعی چیست؟ اصلاً سند آن درست است یا نیست؟ کتاب میخوانید کلاً یا نه؟ خیلی دوست ندارید نه؟ شما تنها اینطوری نیستید خیلیها اینطوریاند! چهارتا جلسه و سمینار میروند و... باید یک مقدار وقت بگذارید. پیامبر(ص) فرمود کسی که حداقل هفتهای یک بار برای ارتقاء سطح معرفت دینیاش وقت نگذارد هر بلایی که بر سر خودش در دنیا و آخرت بیاید خودش مسئول است. یک اقیانوس سؤال هست، کسی که سؤال ندارد دنبال جواب نیست. بروید متفکران اسلامی را بخوانید با قرآن و حدیث آشنا بشوید، با تاریخ صدر اسلام آشنا شوید، با تاریخ سیاسی جهان و منطقه و جهان اسلام آشنا شوید با تاریخ ایران آشنا شوید، درک سیاسی پیدا بکنیم. مذهبی بودن آواز خواندن نیست. این کارها آسان است. شرکت در یک جلسه روضهخوانی، زیارتی رفتیم و... اینها بخشهای آسان است همه این کارها را بلدند. دانشجو و طلبه باید وقت بگذارند. اخباریگری که میگویند منفی است علت آن این نیست که رجوع به اخبار و روایات بشود، اخبار و روایات که وظیفه شرعی هر مؤمنی است که باید بفهمد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و اولیای خدا چه گفتند؟ اما اخباریگری این است که کسی بگوید من با سند روایت کاری ندارم هرچه که نقل شده شرعاً درست است! این اخباریگری میشود.
دوم؛ میگوید بحثهای عقلی نکنید همان ظاهرش هرچه میگوید همان کافی است. پس ببینید به سند روایت کاری ندارند، هرچه را هرجا بخواهند نقل میکنند، روایت را تقطیع میکنند، چهارتا روایت را نمیبیند یکی را میبیند و همان را میگوید بدون عقل سراغ روایات میروند نه با عقل سوم؛ این که با قرآن هم کاری ندارند. این انحراف بزرگی است که به نام اهل بیت(ع) و رجوع به روایات اهل بیت(ع) صورت میگیرد. این بین شیعه. بین سنی هم جریانهای اهل حدیث و حنبلی که همین جریانهای وهابی از دل آنها بیرون آمدند، آنها هم شبیه کار اخباریهای ما را وهابیها بین سنیها شبیه همین کار را میکنند. از آن طرف هم کسانی که روایات و قرآن را کنار گذاشتند و فقط ماه رمضان برای ثواب ختم قرآن میکنند! روایات هم برای منبر و صحبت میکنند دیگر کاری ندارند که اینها مبنای نظامسازی است شما بر اساس اینها باید نظام خانواده را بنا کنید، نظام اقتصادت، بازارت، سیاستت و... اینها را دیگر کاری ندارند یعنی عملاً هم اخباریها و هم اینها هر دو در عمل سکولاریست هستند با این که با هم مخالف هستند آنها روشنفکری حرف میزنند اینها هم مثلاً مذهبی و روایی، ولی هر دو منحرف هستند. آن تفکر صحیح اسلامی، این خط، خط درست است. چگونه کوشیدند رابطه معرفتی مسلمین را با پیامبر(ص) و رابطه معرفتی مسلمین و امّت با اهل بیت(ع)، حتی رابطه شیعه را با اهل بیت(ع) قطع کنند؟ ما با اینها رابطهای نداریم جز زیارتشان! شفاعت بخواهیم و متوسّل بشویم ما دیگر هیچ رابطهای لازم نیست با اینها داشته باشیم که البته لازم است. دوباره تکرار میکنم. دقت کنید اینها حرفهای دقیقی است یک وقت سوء تفاهم نشود. زیارت و توسل و شفاعت و پیادهروی و بازسازی عتبات، همه عبادات است و جهاد است وقتی میبینید دشمن اینقدر وحشی است و ترسیده که میآید گنبد امام هادی(ع) را منفجر میکند و بعد هم میروند ترانه میسازند و اهانت به امام هادی(ع) میکنند از همینجا حداقل سادهلوحترین آدم همینجا باید بفهمد که اینها برای چه با امام هادی(ع) مشکل دارند؟ از چه میترسی؟ یک خبری است. و الا چرا توی خیابان که راه میروی یک دیوار الکی را خراب نمیکنی و منفجر نمیکنی؟ چرا به یک کس دیگری، این هم آدم توی دنیا چرا به آنها فحش نمیدهی؟ چرا به امام هادی(ع)؟ چون اینها دارند از یک جایی میخورند وقتی شما میآیید او را تخریب میکنید معلوم میشود تلاش برای آباد کردن این، امروز یک جهاد و وظیفه و یک عبادت است چون اینها دارند میخورند! از همان جا که عصبانی است از همانجا باید زد. قرآن میفرماید: مجاهد باید کاری کند که هر قدمی که برمیدارد غیض کفّار را برانگیزد خداوند برای هر قدمش عمل صالح مینویسد. این کار شما غیض کفّار را برمیانگیزد چون اینها غیض دارند که میآیند گنبد امام هادی(ع) را خراب میکنند شما با بازسازی اینها این غیض را تشدید میکنید و این عمل صالح است منتهی امام هادی(ع) گنبد امام هادی(ع) نیست. گنبد و زیارت و توسّل، همه اینها وسیله است. هدف، شناختن معارف امام هادی(ع)، امام عسگری(ع)، سیدالشهداء(ع) و اهل بیت(ع) و در رأس آنها پیامبر خداست. خود امام هادی(ع) هم وسیله است. وسیلهای که ما و شما را به توحید برسانند. چرا امام هادی(ع) امام ماست؟ برای این که فانی در خداست. برای این که عبدترین عبد خداست. حچّت خداست. برای این که امام هادی(ع) امام عسگری(ع)، امیرالمؤمنین(ع)، سیدالشهداء(ع) بقیه چیزی نگفتند الا آن که خدا خواست و کاری نکردند الا این که خدا خواسته است. برای این امام ما هستند در سلوک ما به سمت خداوند امام ما هستند. چون خدایی است امام ماست، و انگار که زیارت او میشود زیارت خدا. زیارت مرقد اینها زیارت خدا میشود. «مَن زارَنی فقد زارَالله» یعنی چی؟ کسی که من را زیارت کرده انگار خدا را زیارت کرده است. نه این که یعنی من خدا هستم، یعنی من راه شما به سوی خدا هستم اگر خدا را میخواهید از این راه بیایید. این که از امام رضا(ع) نقل میشود هرکس به زیارت امام رضا(ع) بیاید بهشت بر او واجب میشود آیا معنیاش همین است که ما بلیط بگیریم از یک جایی بیاییم اینجا و برویم بیرون و بیاییم داخل بگوییم السلام علیک! دیگر بهشت بر ما واجب شده است؟ یعنی هزینه بهشت یک بلیط اتوبوس و قطار یا هواپیما بود؟ حتماً این نیست خلاف بسیاری از دیگری از روایات است. معنای دیگری دارد باید به این توجه کرد که میگویند هرکس به زیارت امام رضا(ع) رفت بهشت بر او واجب میشود یعنی چه؟ یک قیدی هم آنجا دارد. «مَن زارَهُ عارفاً» یک قیدی هم دارد یعنی این که آگاهانه، زیارت توأم با معرفت به این حقایق و این مقام. آن عرفان است که قیمتش سنگین است آن وقت این زیارت عارفانه است که ارزش دارد و الا نه این که بردن جسم از یک منطقه به منطقه دیگری. روح باید به آن سمت و رو به آن طرف باشد و روح به سمتی نمیرود الا این که معارف ما هم به آن سمت باشد.
روشهای قطع رابطه امّت با پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) روشهای مختلفی است. یکی را عرض کردم که جعل حدیث بوده، حدیث نه فقط علیه اهل بیت(ع) جعل شده و به نام اهل بیت(ع) بلکه حدیث علیه خود پیامبر(ص) جعل میشد منتهی ظاهر آن علیه نبود، چندین دستهبندی وجود دارد در باب آنچه که از پیامبر(ص) نقل و جعل کردند برای این که ایشان را بشکنند، دین را نفی نمیکردند بلکه دین را تحریف و تغییر میدادند. یکی از کسانی که در تاریخ در این قضیه نقش بسیار زشتی ایفا کرد معاویه بود. خیلی به تفکر اسلامی ضربه زد و به ایجاد انحرافات در امّت اسلامی خیلی کمک کرد! مثلاً پیامبر(ص) در زمان حیات مبارکشان از بعضیها به بدی نام بردند برای این که به مردم بفهمانند که مراقب باشید این خط، خط غلطی است. نه روی تسویه حساب شخصی. از بعضی به خوبی نام بردند. تعابیر بلند راجع به علی و فاطمه(سلام الله علیهما)، اهل بیت(ع)، راجع به بعضی از اصحاب و یاران خاص خودشان، یکی از کارهایی که زمان معاویه شد پول میداد و دستور میداد افرادی جعل حدیث میکردند گاهی سلسله حدیث هم درست میکردند! مثلاً یک سلسله که از کی شنیدم، از کی، از کی، از پیامبر(ص). این افرادش درست بودند افراد واقعی بودند افراد محترم و معتبری بودند ولی جملهای که از قول اینها نقل میشد دروغ بود. و لذا الآن طرف میگوید این روایت را چطور میگویید غلط است این که سندش خوب است، سندش کی و کی است. بله، سندش خوب است ولی دروغ است. گاهی جعل که میکردند سندش را هم جعل میکرد از جمله این جعلیات در مورد خود پیامبر(ص) شروع شد یکیاش این بود که گفتند هرکس را پیامبر(ص) علیه آنها موضع گرفته، به نفع آنها هم از پیامبر(ص) حدیث نقل کنید که مردم گیج بشوند و آنهایی که پیامبر(ص) به نفعشان جمله گفتند علیه آنها هم از پیامبر(ص) حدیث جعل کنید. و این کار را کردند. روایات متناقض و متشتت در منابع برادران مسلمان ما از مذاهب دیگر الآن هست. که از پیامبر(ص) علیه یکی نقل میشود بعد به نفع همان، به نفع یکی و علیه همان. مثلاً عبارتی را میگویند که ایشان فرمودند بعد از من علی، کی و کی، عین همین روایت را میگفتند راجع به یکی دیگر از اصحاب جعل کن که مثلاً با حضرت علی(ع) مشکل داشت. عین همان جمله، که مردم مسلمانها امروز میگویند خب اگر این جمله در مورد حضرت علی(ع) هست در مورد ایشان و ایشان و فلانی هم هست. گیج کردن و متشتت کردن منابع، به تناقض انداختن افکار عمومی، که بالاخره نظر پیامبر(ص) چه بود؟ به کی بود؟ این یکی از راههایی بود که کاری کردند رابطه امّت با نظرات دقیق و اصلی پیامبر(ص) قطع بشود. کسانی پیامبر(ص) آنها را تکذیب و تقیبح کرده بودند. کسانی بودند که پیامبر(ص) آنها را لعن کرد. طرد کرد با یک حدیث نقل کردند جعلی، و آن حرفها را از اعتبار انداختند. بعد روایت از قول پیامبر جعل کردند که بله من هم بشرم، و مثل شما هستم، من هم گاهی عصبانی میشوم – این که میگویم روایت است – من هم گاهی احساساتی میشوم و حالا یک چیزی میگویم. راجع به فلان کس یک چیزی گفتم، راجع فلانی احساساتی شدم خیلی خوشم آمد حالا یک چیزی گفتم، یعنی مثلاً جوگیر شدیم از فلان کس تعریف کردیم و فلانجا هم جوگیر شدیم علیه فلانی حرف زدیم! خب این روایت را از پیامبر(ص) نقل کردند و گفتند ایشان گفته، بعضی حرفهای من بر اساس احساسات و حالات موقت من بوده، اینها را خیلی جدی نگیرید! خودِ این حدیث که در منابع میآید میدانید معنیاش یعنی چی؟ یعنی ایشان معصوم که نیست و دوم، تمام روایات دیگری که از ایشان نقل شده، بنابراین همه مشکوک است همه ممکن است احساساتی باشد، اینجا جوگیر شدند از کجا معلوم که آنجا جوگیر نشدند؟ از کجا در مورد اصل این که گفتند جبریئل آمد این را گفت جوگیر نشده باشند. خب روایت نقل کردند پیامبر(ص) گفتند که من هم مثل خودتان هستم. یا گفتند که مردم مدینه یک سال آمدند پیش پیامبر(ص) گفتند که آقا ما امسال نخل میکاریم این طوری شده، پیامبر(ص) فرمودند خب امسال این کار را در زراعت بکنید اتفاقاً این کار را کردند آن سال نخلستانها اغلبش از بین رفت و خراب شد. تخصص پیامبر کار خودش را کرد. آمدند پیش پیامبر که آقا همه این مزارع ما نخلستانهای ما از بین رفت. نقل کردند که پیامبر(ص) فرمود در مسائل مربوط به دنیا و زندگی از من سؤال نکنید از من بپرسید در معراج چه خبر است؟ در قیامت بعد از مرگ چه خبر است؟ در بهشت چه خبر است؟ جهنم چطوری است؟ به مسائل اقتصاد و سیاست خانواده و دنیا با من کاری نداشته باشید من هم اینجا یک چیزی گفتم من هم مثل شما، اشتباه کردم. میخواستید از من سؤال نکنید. چرا این روایت را جعل میکنند؟ برای این که رابطه معرفتی، اعتبار و حجّیت پیامبر(ص) زیر سؤال برود. برای این که از این به بعد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ایشان فقط آدمهای مقدسی باشند آنها آدمهای مقدساند فقط هرچه سؤال راجع به بعد از مرگ دارید، از آنها بپرسید راجع قبل از مرگ نپرسید اگر هم چیزی از اینها نقل شد اعتنا نکنید چون یا از سر احساسات بشری است یا از سر بیخبری است اینها آدمهای معمولی مثل ما هستند.
اینهایی که دیر به جلسه آمدند همین که میگوییم ساعت 9 میآییم ولی 10 میآیید یعنی همین ما شیعه نیستیم. این روایت که از پیامبر(ص) نقل میشود در امور دنیایتان از من آگاهترید این را نقل کردند شما در مسائل دنیایتان، سیاست، اقتصاد، حکومت و مدیریت از من آگاهتر هستید شعور خود شما در این قضایا از من بیشتر است از من توقع چنین مسائلی نداشته باشید و از دین توقع چنین مسائلی نداشته باشید اینها روشن باشد که با چه هدفی جعل شد. حالا بعضیها هم میگویند ببینید چقدر پیامبر متواضعی داریم؟ متواضع مهربان، انتقادپذیر، رسماً میگوید ما چیزی سرمان نمیشود! خب اگر این است پیامبری و نبوّت ایشان چه شد؟ امامت ایشان چه میشود؟ معنیاش این است که شما به حرفهای من خیلی اعتنا نکنید و در مسائل به دنیایتان خیلی نمیخواهید پیروی کنید همین که زیارت ما بیایید کافی است، همین که زیارت بیایید سلامی بدهید و نیتی بکنید همین کافی است! زندگیتان را بنا نیست بر اساس تعالیم ما بنا کنید! این معنیاش همین است. ببینید از کجا سکولاریزم دارد تئوریزه میشود. پیامبر، پیامبر است اما دنیا از آخرت جداست ما هر جور زندگی کردیم، کردیم ولی در عین حال مذهبی. ببینید این تفکر دارد از کجا تئوریزه میشود؟ در رفت و آمدهایمان نظم بود یا نبود مهم نیست ما مذهبی هستیم حرم آقا میرویم! در خانوادهام به زن و بچهام ظلم میکنیم، بکنم مهم نیست، من مذهبیام. حرم آقا میرویم! در بازار دروغ میگویی، گران بفروشی، کلاهبرداری کنی، در اداره مردم را اذیت کنی، یکی میگوید رشوه بده، رشوه بگیر، عیبی ندارد ما مذهبی هستیم! مشهد بودم زیارت آقا بودم! این تفکر از همین صدر اسلام دارد تئوریزه میشود یک مسئولیتی یک جایی به عهدهتان گذاشتند و گفتند ما به تو اینقدر حقوق میدهیم اینقدر سر این زمان این کار باید منظم انجام شود، دو برابر وقت میگیری، پول هم بیشتر میگیری، کار را منظم انجام میدهی و بیرون میآیی. عیبی ندارد ما مذهبی هستیم زیارت آقا بودیم، کربلا بودیم، لباس سیاه پوشیدیم. این همین تفکر است، همینها هستند همینها بودند که گفتند پیامبر گفته من را مقدس بدانید دینی باشید اما دیگر دروغ گفتید، ربا خوردید، خیانت کردید، کلاهبرداری کردید، امانت را رعایت نکردید، وعده دروغ دادید، شهادت دروغ دادید، کارتان را منظم انجام ندادید اینها اشکالی ندارد شما مذهبی هستید! من شما را شفاعت میکنم هر کاری دلتان میخواهد بکنید من شما را شفاعت میکنم. این تفکر که هر غلطی میخواهی بکن پیامبر و اهل بیت تو را شفاعت میکنند این تفکر ضد پیامبر و اهل بیت است. هرطور میخواهی زندگی کنی بکن ولی یک توسلی هم بکن مسائل حل میشود اینها ضد منطق اهل بیت(ع) است البته توسل و شفاعت و زیارت همه اینها در جای خود مهم است و بسیار هم مؤثر است. گاهی ممکن است شما مولای دهر باشی،پروفسور اسلام باشی اما چون قلبت با پیامبر و اهل بیت(ع) و حبّ اینها گره نخورده، و شفیع تو نباشند و از طریق اینها به خداوند متوسل نشوی کارت حل نمیشود کار دنیا که میگذرد تمام میشود کار اصلی کار آخرت است عبور از پل صراط است، آنجا گیر هستیم اگر همین معنویت و زیارت و توسل و توجه نباشد اما اگر آمدید اینها را به جای عمل صالح گذاشتی و گفتی لازم نیست ما عمل صالح داشته باشیم همین زیارت و توسل کافی است. این دروغ و خیانت است این یک انحراف و بدعت است میخواهی به اسم شیعه و اهل بیت و امام حسین بکن، یا به اسم پیامبر(ص) و قرآن میخواهی بکنی بکن، خلاف سیره عملی آنهاست. یکسری روایات از قول راویان معتبر جعل شد که اگر این سلسله را آدم میبیند واقعاً آدم شک میکند بین هم سنی و هم شیعه. ولی هدفش این بود که موقعیت پیامبر(ص) در حد آدمهای عادی حتی پایینتر بیاید. موقعیت اهل بیت(ع) در حد آدمهای معمولی حتی پایینتر بیاید یعنی یک چیزهایی را نقل کردند و به پیامبر و اهل بیت نسبت دادند که شما وقتی که میخوانید میگویید آخه یک آدم معمولی هم این کار را نمیکند! یا فرضاً این کار را یک آدم معمولی میکند. این چیزهایی که برای کربلا نقل میکنند که دروغ و بدون سند است که نشان بدهد اهل بیت(ع) سیدالشهداء(ع) ذلت نشان دادند جان خودشان را گدایی کردند گفتند به همه رحم میکنید به ما هم رحم کنید اینجا ما اشتباه کردیم و... این چیزهایی که به معنی نوعی پشیمانی است همه اینها دروغ است. هر کلمهای از اهل بیت(ع) نقل کنند از این که اینها پشیمان شدند به کربلا آمدند اینها دروغ است ممکن است یک آدمی را به اشک بیاورد ولی دروغ است این که یک مؤمن شهادت طلب غیر معصوم هم این کار را نمیکند چطور آنها این کار را کردند؟ تخریب پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) از درون به اسم پیغمبرشناسی و امامشناسی. و متأسفانه بعضی از کارهایی که امثال همین فیلمها و رمانها و سلمان رشدی و این کارهایی که کردند بر اساس همین روایات جعلی هم استناد کردند که آقا ببینید خودشان در منابعشان این را گفتند. بنابراین یکی زدن حجّیت و اعتبار اهل بیت(ع) است که از طریق جعل حدیث است و یکی از کسانی که در این قضیه ضربات سنگینی به جهان اسلام زد معاویه است. خیلیهایشان یک کارخانه جعل حدیث راه انداخت و 7- 8تا متخصص هم برای این کار داشت که یکی از آنها ابوهریره است، یکی مغیره بن شعبه است یکی ثمره بن جندب است یا به اسم اینها یا به دست بعضی از اینها چند صد و چند هزار جمله از پیامبر(ص) نقل شد که اولاً پیامبر در حد یک انسان عادی بلکه پایینتر است. بعضی روایات است از قول پیامبر(ص) که انگار میگوید پیامبر(ص) از خلفاء پایینتر حتی از معاویه پایینتر است! در بعضی روایاتی که نقل شده انگار که مقام معنوی یزید هم از مقام پیامبر(ص) بالاتر است! جعل روایت میشود که پیامبر(ص) گفتند اگر جبرئیل بر من نازل نمیشد بر فلان صحابی من نازل میشد. این کارها را از قول خودِ پیامبر کردند. هم احکام تحریف شد هم حیثیت پیامبر و اهل بیت را زیر سؤال بردند و هم مشروعیت ایجاد کردند برای خودشان بنیامیه و بعد. بنیامیه احادیث جعل کردند، بنیعباس جعل کردند، یک عده هم به نام شیعه، این را بگویم که فکر نکنید فقط سنی است. جریان غلات و افراطیونی بوجود آمد که مشرک بودند ملعون خود اهل بیت بودند. اول هم ابتدا از اطرافیان اهل بیت بودند حتی بعضی از اینها از شیعیان و یاران خاص اهل بیت(ع) بودند و فداکاری هم میکردند و در کنار اهل بیت مبارزه هم کردند اما بعد از یک مدتی برای خودشان دکان باز کردند این فقط در منابع اهل سنت نیست در منابع شیعه هم از این مسائل هست. که قطعاً شرک و کفر است قطعاً اهانت به قرآن و اهانت به پیامبر(ص) و خود اهل بیت است. و اینها را یا دشمنان اهل بیت(ع) به نام اهل بیت جعل میکردند و یا بعضی از غلات و افراطیون شیعه که کاسه داغتر از آش بودند یعنی خود امام(ع) میگفت بنده پیامبر نیستم میگفتند نه شما خودت خبر نداری شما خودت پیامبری. بعد بالاتر از پیامبری، شما خدایی. اینها را گفتند. بعد میدیدند امام با آنها مبارزه میکند امام معصوم آنها را لعن و تکفیر میکند بعد ادعای پیامبری برای خودشان میکردند ادعای خدایی برای خودشان میکردند بعد اهل بیت(ع) را دعوت میکردند که شما به ما ایمان بیاورید. از این موارد خیلی داشتیم. در زمان خود ائمه(ع) ما امام زمان قلابی داشتیم. چون مهدی که پیامبر(ص) میگفت میگفتند مصداق آن ما هستیم هنوز حضرت مهدی به دنیا نیامده بود کسانی میگفتند آن مهدی ما هستیم.
من یکی دوتا نمونه را عرض کنم. یک کسی به نام "بیان" است از اطرافیان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است از شیعیان و یاران اینهاست. این جزو جریانات افراطی و غلات میشود که همه را بالاتر از پیامبر(ص) و در حد خدایی بالا میبرد. یک مدتی این طرف و آن طرف این حرفها را میزند خبر به امام صادق و اما باقر(علیهماالسلام) میرسد برای او نامه مینویسند که این کارها را نکن و این حرفها را نزن. اگر اشتباه داری، سؤال فکری داری، خودت مشکل نظری داری بیا اینجا جواب تو را بدهم تو را حل کنم. اگر مریض هستی، مغازه باز کردی دنبال اهداف و منابع دنیوی و سیاسی هستی که ما تکلیفمان را با تو روشن کنیم. وقتی با این آدم اینطوری موضع میگیرند نامه به امام صادق(ع) مینویسد در زمانی که امام باقر(ع) هنوز هستند. این اول جزء یاران خاص امام باقر(ع) بوده بعد حالا اینطوری میشود راجع به اهل بیت ادعای افراطی میکند که اهل بیت خدا هستند خدا در اینها حلول کرده است اینها بالاتر از پیامبر هستند قرآن و واجب و حرام اسلام اصلاً مهم نیست هرچه اینها بگویند حالا اینجا جز قرآن و حلال و واجب که چیزی نمیگفتند ولی اصل این حرف، یک حرف خطرناکی برای بدعتگذاری و خیانت است. امام باقر(ع) علیه او موضع گرفتند و او را لعن کردند و به یارانشان فرمودند هرکس هرجا اینها را دید اعلام بکنند که اینها مشرک و مرتد هستند نه تنها شیعه نیستند مسلمان نیستند بعد همین آدم به امام صادق(ع) نامه مینویسد. نامه او این است: ایمان بیاور تا سالم بمانی! اسلام بیاور تا سالم بمانی. این کدام جمله است؟ جملهای است که پیامبر اکرم(ص) در نامههایشان به امپراطورهای عالم نوشتند. امپراطور ایران، روم، مصر، که اسلام بیاورید تا به لحاظ انسانی سالم بمانید و دست از فشار بر سر امتتان بردارید و بگذارید اینها کلام خدا را بشنوند و هدایت شوند. در این نردبانی که نصب شده است قرار گیر و از این نردبان بالا بیا تا نجات پیدا کنی – دارد به امام صادق(ع) میگوید! – در دنیا و آخرت سود ببری تو و امثال تو نمیدانید که خداوند رسالت و نبوت را در کجا قرار میدهد و بر رسول جز ابلاغ چیزی نیست! و آن که بیم داده و ترسانده دیگر بعد از این معذور است. همهاش آیه قرآن و حدیثهای پیامبر است. میگوید وظیفه من این بود که به تو اخطار بدهم بگویم من پیامبرم مبعوث شدم، پیامبر آمد تو که خودت نمیتوانی بفهمی که پیغمبر است، و از این به بعد من دیگر معذور نیستم من هرچه باید میگفتم به تو گفتم، اینها چه کسانی بودند؟ اینها کسانی بودند که سنگ اهل بیت(ع) و شیعه را به سینهشان میزدند. اینها این طرف و آن طرف راه میافتادند بقیه مسلمین را تکفیر میکردند که اینها هنوز کافرند، بعد همین آدم میآمد این حرفها را میزد. به امام صادق(ع) نامه مینویسد میگوید من پیامبرم به من ایمان بیاور. امام باقر(ع) جلوی این خط خطرناک باید ایستاد. جریانهای افراطی غالی که به نام محبّت اهل بیت اول میآیند به قول امام ولایتیهای بیدین، و بعد شروع به فرقهسازی و دینسازی و مذهبسازی میکنند. همین اواخر ما ولایتی دوآتیشه که رو به کربلا نماز میخواند یعنی نیّت کربلا میکند فکر نکنید این جریان فقط برای آن موقع بوده اینها همین الآن هم هستند استدلالشان هم این است که روح تولید ولایت است، روح ولایت اهل بیت است، نبض اهل بیت(ع) سیدالشهداء و کربلاست، کربلا کعبه است. از جا این حرفها را آوردی؟ از خود پیامبر(ص) و سیدالشهداء و اهل بیت که رو به کعبه نماز میخوانند چرا این کار را کردند؟ اینها از اهل بیت(ع) دینشناستر و عاقلترند مراقب این جریانات باشید، از صدر اسلام اینها بودند. این "بیان" میگفت من اسم اعظم خدا را دارم این را که عرض میکنم در «فرق الشیعه» و در «مقالات الفرق» سند آن هست بروید ببینید میگوید من اسم اعظم را دارم و سیاره زهره را صدا میزنم و سیاره جواب من را میدهد! من با سیاره زهره در گفت و شنود هستم و با موجودات فضایی گفت و شنود داریم شما فکر میکنید همین حرفها برای حالاست که تفسیر به رأی میکردند؟ بین شیعه جریانهای انحرافی ایجاد کردند آمد گفت این آیه کریمه در قرآن که میفرماید: «وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ« (زخرف/ 84)؛ او که در آسمان خداست و در زمین خداست؛ برداشت این را اینطوری تفسیر و تأویل کرد که یعنی یک خدا در آسمان است یا در زمین است و خدای آسمان از خدای زمین هم بزرگتر است! یعنی دینسازی میکردند و قرآن را تفسیر به رأی میکردند. الآن هم میکنند، یا به نام شیعه یا به نام سنی. همینها را به عنوان جریانهای ارتدادی گرفتند و حکومت با اینها برخورد کرد آمدند مغیره را بسوزانند و بیان را گرفتند میگفتند اینها مرتد هستند میخواستند آنها را اعدام کنند چون اینها با حکومت هم مخالف بودند. اینها هم با این جریانها را میکردند هم از موضع ضد حکومت بنیامیه و بنیعباس بودند چون اول بنیادشان شیعی بود. اینها را گرفتند که اعدام کنند و به عنوان مرتد بسوزانند مغیره پیش اینها ترسید و گفت من غلط کردم من نمیدانستم این کارها هزینه دارد اشتباه کردم غلط کردم توبهنامه نوشت و یک کم او را زدند ولش کردند. این بیان، خودش تا آخرش ایستاد و تا موقع اعدام هم میگفت من پیامبرم! آن وقت اینها را متآسفانه بعضی از اینها را در کتب فرقهشناسی کلامی اینها را به نام شیعه نام بردند، این که بعضیها میگویند شیعه رافضی کافر است، برای این که اینها را با شیعه قاطی کردند چون اینها از درون شیعه انشعاب کردند بعضی اینها را به نام شیعه مخلوط کردند در حالی که اینها دشمن امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هستند. ببینید اینقدر این جریانها آن زمان فعال بودند که امام صادق(ع) هفت نفر را با نام، نام بردند و گفتند اینها مرتد و منحرف هستند و هیچ ربطی به ما ندارند و دشمن ما هستند یعنی انشعاب کردند از اهل بیت(ع) جدا میشدند خودشان برای خودشان جریان راه میانداختند. یکیشان حارث شامی است یکی پیروان هستند یکی عبدالله بن حارث مدائنی است یکی همین بیان و دیگران هستند هر کدام یک جاهایی یک تغییراتی را میدادند، احکام و اخلاقیاتی را تغییر میدادند کمکم به این میرساندند که ازدواج با خواهر و مادر هم جایز است نماز واجب نیست بخوانید اصل محبت اهل بیت(ع) بوده و حالا هم که اهل بیت تمام شده و ما هستیم و محبت ما کافی است! همین کارهایی که به شکل انحرافهای منحرف و به نام اسلامی و شیعی یا غیر اسلامی و بودایی یا مسیحی یا کیهانی و فضایی و زیرزمینی درست میشود همین خطها بودند آن زمان هم بودند شبه عرفان، عرفان کاذب و جعلی. امام صادق(ع) اینقدر قضیه را خطرناک میبینند 7 نفر از اینها را به نام لعن میکنند و میگویند اینها دشمنان ما هستند هرکس به اینها به نام اهل بیت کمکی میکرده و دوست بوده رابطهشان را با اینها قطع کنند اینها منحرف شدند اباحهگری به نام تشیّع راه میانداختند. کافر شیعه درست میکردند میگفتند شیعهای نماز واجب نیست، روزه واجب نیست، زنا اشکالی ندارد، ازدواج با محارم اشکالی ندارد، قرآن حجّت نیست هرجایش را هر طور دلت میخواهد معنا کن یک اسلام و تشیّع منهای تقوا منهای عمل. همین که متأسفانه بعضی جاها هم رعایت شده است. که آقا ما شیعه باشیم محبت اهل بیت داشته باشیم دیگر میخواهیم ربا بخورید بخورید، دروغ بگویید بگویید. کلاهبرداری میخواهید بکنید بکن، شیعه باش! شیعه کیست؟ شیعه کسی است که این کارها را نکند. میگوید شیعه باش ولی این کارها را هم بکن. از این شیعهها زیادند که من فقط رد میشوم بروید رجوع کنید و در کتابها ببینید از این فرقهسازیها بین شیعه چقدر بوده، فرقه اسحاقیه، فرقه حارثیه، بعد میگفتند روح کی در این حلول کرده، خدا در این حلول کرده، روح پیامبر در این حلول کرده، این در من حلول کرده بعد من در این درخت حلول کردم، این درخت مقدس شد اصلاً این چیزهایی که میگویند درخت مقدس، به درختها پارچه میبندند و شمع روشن میکنند این را بدانید هیچ کدام اینها ربطی به شیعه ندارد در فیلمها وقتی میخواهند یک خانواده مذهبی نشان بدهند میرود شمع روشن میکند، یک دستمالی به درختی میبندد اینها اصلاً در آیین اهل بیت نیست. اینها را از بوداییها یاد گرفتند، از مسیحیها یاد گرفتند، از فرقههای دیگر یاد گرفتند دوتا خطر داریم یکی خطر تفکر وهابی است که میگوید زیارت پیامبر و اهل بیت شرک است! گفتم اینها خودشان زیارت کاخ سفید و لندن میروند آنجا واجب شرعی است ولی زیارت پیامبر و اهل بیت شرک است! بوسیدن دست ملکه انگلیس احتیاطاً مستحبّ مؤکد است ولی بوسیدن ضریح پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) حرام و شرک است. این جریان فاسد وهابیت هستند که اینها مأمور انگلیس برای نابود کردن آثار پیامبر و اهل بیت هستند. اینها را خراب کنند و به جای آن برج و پاساژ و کاخ بسازند. اینها که مأمور هستند برای نابود کردن هر اثری از آثار اسلام. از یک طرف هم یک کسانی به این شکل اثرسازی میکنند، مقدسسازی میکنند. مثلاً یک مرتبه یک درخت مقدس میشود. برای چه؟ کدامیک از اهل بیت این کارها را کردند کجا اجازه دادند یک چنین کاری بشود؟ کی در کی حلول کرد؟ بعد همینها میآمدند به نام ائمه(ع) حدیث جعل میکردند.
ابوعبدالله شامی کسی است که از یاران سیدالشهداء(ع) و امام سجاد(ع) بوده، از شیعیان اینا بوده، بعد از کربلا در زمان امام سجاد(ع) این آدم بعد از یک مدتی دکانش را جدا میکند میگوید چرا ایشان امام باشد چرا خودم نباشم؟! اول شروع میکند بین شیعیان حدیث به نام امام سجاد(ع) جعل میکند این طرف و آن طرف میرود به اسم امام سجاد(ع) از اینها پول میگیرد و آدم جمع میکند گروه میسازد و بعد از یک مدتی هم رسماً میگوید من خودم امام هستم یا یک کسی میبیند پسرش همین عبدالله بن حارث پدرش اهل مدائن بود میبیند پسرش یک عده مرید پیدا کرده میرود بخشی از مریدهای پسر خودش را قُر میزند و برای خودش جداگانه میبرد مرید و محفل و حلقه درست میکنند و تفکر تناسخ هندو و تفکر غلو را در ذهن اینها میکند. این که میگویم عقاید و کلام بخوانید اینها خیلی مهم است. تناسخ یک تفکر هندی است که هرکس میمیرد دوباره روحش به همین دنیا در جسم دیگری برمیگردد! در حیوان یا در انسان یا در هر چیزی. هندوها میگویند اگر در دنیا این مدتی که در این بدن هستی خوب رفتار کنی بدن بعدیات بدن بهتری در یک زندگی راحتتری هستی اگر بد رفتار کنی در زندگی بعدی دنیا در بدن بدتر یا زندگی بدتر یا حیوانی چیزی بیرون میآیی! یعنی یک چیزی به نام معاد را فهمیدند ولی معاد را در همین دنیا درست کردند آخرت را انکار کردند تناسخ غلط است اما معاد درست است که هرجا در این عالم زندگی کنی در عالم بعد به همان شکل باید پاسخ بدهی این درست است اما اینها عالم بعد را انکار کردند و توی همین دنیا آوردند. انحرافات فکری، دیدگاههایی از هندی، بودایی، مسیحی، یهودی، جعل حدیث، انحرافات فرقهای و مذهبی را وارد میکردند یک عده شیعهها را به تناسخ معتقد میکردند، یک عده را به غلو و یک عده زیادی را اباحی میکردند اباحی مسلک یعنی همه چیز مباح است همه چیز حلال است شیعه باش هر کاری بکن، نماز هم میخواهی نخوانی نخوان. وجوهات میخواهی نده، نده. جهاد لازم نیست بروی، تقوا لازم نیست شیعه باش. این یک مسئله.
محور دوم که هدف اینها بود رابطه قطع بشود قطع کردن رابطه افکار عمومی امت بود از اهل بیت(ع) برای این که یک اسلام قلّابی بنیامیه و بعد بنیعباس ساختند که زیر سایه آن اسلام نان بخورند. دنیا پرستی را با آرم مذهب توجیه کنند ولی اسلام اهل بیت(ع) نمیگذاشت این کار بشود لذا از همان صدر اسلام بعد از پیامبر(ص) دوتا اسلام مطرح میشود یکی اسلام خلافت است که در دوره اموی و عباسی بخصوص خودش را نشان میدهد یکی اسلام امامت و اهل بیت است که اوصیای پیامبر هستند. ببینید فقط اختلافها سر مسائل کلامی نیست اینهایی که من تا حالا گفتم بحثهای کلامی و اعتقادی بود که انحرافات فکری. مثلاً قرآن را تقسیر به رأی کردن، ادعای نبوت کردن، اعتقاد حلولی و تناسخی را وارد شیعه کردن، بتپرستی یا بین مسلمین شأن پیامبر را تا حد آدم معمولی پایینتر آوردن، مسئله را عرب – عجمی کردن، مسئله را قبیلهای کردن، استدلال این بود که بعد از پیامبر ما قریش هستیم و حکومت برای قریش است، امیرالمؤمنین(ع) فرمود اگر این استدلال درست باشد که هرچه به لحاظ تیره و قبیله به پیامبر(ص) نزدیکتر او در حق حاکمیت و امامت اولویت دارد خب شما قریش هستید بر بقیه مقدم هستید باز ما که در قریش از همه شما بر پیامبر(ص) نزدیکتریم پس ما باز به همین استدلال ما به پیامبر(ص) مقدم هستیم اگر استدلالتان علیه بقیه و علیه قریش درست است خب در مورد خودتان هم صدق میکند یا این استدلال برای حکومت پس از پیامبر(ص) درست است یا غلط است. این استدلال که قریش باید باشند. نوبت به اینها که رسید میخواستند غیر قریش از مسئله حذف شود میگفتند ما قریش هستیم قوم و خویش پیامبریم بعد که امیرالمؤمنین(ع) گفتند با همین استدلال هرچه نزدیکتر به پیامبر، اگر این استدلالتان است که خب ما از همه شما به پیامبر نزدیکتریم. اینجا یک استدلال دیگری درست شد گفتند که نمیشود هم نبوت و هم خلافت در یک فامیل و یک خانواده باشد! این بد است! دیگر نبوت در فامیل شما بوده خلافت جای دیگری باشد! دقیقاً یک بام و دو هوا. البته امیرالمؤمنین(ع) سر مسئله نزدیکی نسبی به پیامبر هیچ وقت خود ایشان برای امامت خودشان و اهل بیت(ع) استدلال نکرده، ولی میگویند اگر این را گفتید این جوابش هست تا اینجا مسائل اعتقادی را گفتیم – این نکتهای که الآن میگویم بیشتر توجه کنید – مسئله در نوع حکومت و جامعه و مدیریت، تفاوت این دوتا اسلام روشن میشود مسئله فقط اعتقادات نیست که من اعتقاد دارم اصول دین 5 تاست، فروع هم اینقدر است، امامان هم 12تا هستند از اول شروع میکنیم به پایین و باز از پایین شروع میکنیم به اول! هرکس از پایین از آخر به اول بیاید او دیگر صددرصد شیعه است! همه اینها خوب است. بعد قرآن را حفظ میکنند مثلاً ضربدری، از صفحه اول به آخر، خط چی، خط چندم و... اینها خوب است ولی واقعاً اینها را از ما نخواستند بزرگترین قرآن جهان را رفتند ساختند. همین نمایشگاه قرآن گفتند بزرگترین و سنگینترین قرآن جهان، در کنار آن کوچکترین قرآن جهان را نوشتند خیلی خب، انشاءالله پاداش شما با خدا و رسول خدا، نیتتان ادای احترام بوده ولی کجا پیامبر(ص) از ما این چیزها را خواستند کجا از ما خواستند کوچکترین قرآن جهان و سنگینترین قرآن را بسازیم؟ اینها ثواب دارد کارهای خوبی است همه هم پاداش دارد نمیخواهیم نفی کنیم میگویند ما با حرفهای پیغمبر و اهل بیت(ع) کاری نداریم ما خودشان را دوست داریم محبّت واقعی داریم محبّت صوری. محبّت صوری مثل این که ما میگوییم اهل بیت را دوست داریم ولی همین اهل بیت به ما میگوییند پاشید بیایید کربلا نمیرویم. اینطوری اهل بیت را دوست دارد. شما فکر میکنید زمانی که کربلا شد فقط 72 نفر محبّ امام حسین(ع) بودند؟ بله؟ هرگز اینطوری نبود هزار مسلمان امام حسین را دوست داشتند از پیامبر(ص) شنیده بودند که «حسین منّی و أنا من حسین» امام حسین را همه دوست داشتند اما فقط 72 نفر آمدند کربلا. نیامدند. این فرق محبّ قلّابی با محبّ واقعی است. محبّ واقعی بلند میشود میآید این که طرف مسیحی بوده ده روز قبل از کربلا تازه مسلمان شده ولی شیعه است میآید وسط معرکه و شهید میشود یک کسی هم 30 سال کنار امام حسین(ع) بوده، هر روز با امام حسین سلام علیکم قربانتان بروم و.... ولی رسماً نمیآید اینجا حبّ واقعی و حبّ دروغی معلوم میشود. اینهایی که از ولایت اهل بیت میگفتند ولی زمان جنگ هرچه امام میگفت بیایید جبهه نمیآمدند عده اینها زیاد بود اگر همه اینهایی که امام حسین امام حسین میگفتند. جبهه میآمدند جنگ ما 8 سال طول نمیکشید 2 ساله تمام بود نمیآمدند. زیارت امام حسین میگفتند انشاءالله راه کربلا، راه کربلای امام حسین باز شود خدایا میشود یک زیارتی برویم؟ اشک هم میریختند ولی حاضر نبودند که جبهه بیایند بجنگند الآن هم همینطور بود، زمان اهل بیت هم همین بود و زمان حضرت حجّت هم همین است اینهایی که عجلالله ظهورک ولی هزینه آن را نمیپردازند و الفرج الفرج میگویند اینها اگر آقا بیاید به صحنه درگیری نمیآیند چون نهضت امام، نهضت عدالت جهانی است نهضت عدالت جهانی با ظلم جهانی است شهید و فداکاری میخواهد. شما الآن که شهید نمیشوید در آن نبرد بزرگ میخواهید شهید بشوید؟ این نکته دوم گاهی مهمتر و حساستر است انشاءالله این پیادهروی را که قرار است اربعین شروع کنید انشاءالله خداوند به شما توفیق بدهد که این سلوک جسمانی را به یک سلوک معنوی هم تبدیل کنید. در این مسیر بعضی از روایات اهل بیت را مرور کنید همان موقعی که استراحت میکنید و دور هم مینشینید اینها را مرور کنید آیات و روایات بسیار مناسب وضع امروز و تمدنسازی است. اینها را مرور کنید. صحیفه سجادیه که من عرضم را با دعایی از صحیفه ختم کنم. این صحیفه حضرت سجاد(ع) فقط دعاست و فقط دعا نیست مانیفست تمدنسازی و جامعهسازی است. مانیفست تمدنسازی و بازار اسلامی را توضیح میدهد اگر کسی این دعاها را بخواند هم به قصد دعا و هم به قصد این که خانواده مسلمان چطور خانوادهای است؟ جامعه مسلمان، چطور جامعهای است؟ پر از درس است. من عرضم را با این دعا ختم میکنم و به بعُد معنوی و معرفتی آن هردو توجه کنید که اینها شاخصهای تشیّع است که شیعه کیست؟ روابط انسانها با انسان. حقوق بشر، حقوق بشر درس انبیاء و درس اهل بیت(ع) است حقوق بشر دکترین امام سجاد(ع) است نه این حقوق بشری که تفکر مادی میگوید در تفکر مادی فقط شعار است تفکر مادی، مبنایش بر مادیت و خودخواهی است. خودخواه نمیتواند طرفدار حقوق بشر باشد خداپرست واقعی، خدامحور میتواند واقعاً طرفدار حقوق بشر باشد. شما حقوق بشر را ببینید در دعای امام سجاد(ع) وقتی نوبت به طلبکار خودشان میرسد امام سجاد(ع) میگویند همه کسانی که به من بدهکار بودند و از این عالم بدهکار رفتند همه را ببخش. ببینید جایی که نوبت منافع خودش است. خواهش میکنم به این یک دعا به دقت گوش کنید اگر در مسیر همین یک دعا در ذهنمان باشد ما را میسازد «اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ» هر انسانی هر بندهای از تو که «أن تحک منّی ما جهزت علیه» هر بندهای که به بنده ... واقعاً شما فکر کنید اگر همین یک روحیه در جامعه ما باشد ما اینقدر اختلاف و دعوا داریم بینمان؟ این همه طلاق؟ این همه اختلافات و دعواهای خانوادگی؟ این همه کلاهبرداری در بازار؟
هشتگهای موضوعی